اشعار ثبت شده

غوغا

امروز و فردا می کنی با ما تو بد تا ...

هشتاد و پنج

سینهء قبرستان کجاست؟ مرا در قطعهٔ هشتاد و پنجش دفن ...

عمر گران

هم داغِ فِراقِ ارغوان خواهد رفت هم سایه به زیرِ ...

پنجره

من و یک پنجره ای رو به حیاط ِ خانه ...

خُرده سنگ

تویی که دورم زدی می‌رسه اون روزی که دُورت بکنن ...

عاشق نیستم

عاشق نیستم مادرم خندید گفت: لابد گل های بالش ات ...