رفتی و پشت سر، یه دنیا خاکستر
دل شدم زخمی، دلم دیگه بیصبر
گفتی که میمونی، ولی رفتی بیخبر
حالا تنها موندم، با درد و غمهای درونم
دستات رو گرفتم، بهدست باد سپردی
صداها رو شنیدم، اما منو رها کردی
هرچیزی که ساختیم، دروغ شد و شکست
حالا تنها موندم، توی این کوچههای خالی از نفس
ای داد، از این دل شکسته
از شبایی که بیتو، بیپناه گذشت
ای وای، از اشکای بیصدا
از قلبی که مونده، ولی دیگه نتونست باهات همراه بشه
میدیدم که تموم میشه قصهی ما
ولی به امید یه روز بهتر، خودمو گم کردم توی رویا
هر روز تو، هر شب سکوت
اشکهای بیصدا، به دنبالش سقوط
تمام قولها، وعدههای دروغ
همه رفتن و فقط درد موند توی این راه بیدروغ
من هنوز همونم، با دلِ خسته
یادته میگفتی که همیشه میمونی؟ چرا رفتی و تنهام گذاشتی؟
ای داد، از این دل شکسته
از شبایی که بیتو، بیپناه گذشت
ای وای، از اشکای بیصدا
از قلبی که مونده، ولی دیگه نتونست باهات همراه بشه
میگن میگذره، ولی دلم هنوزم اینجا
یاد خاطراتو با هر نفس، با هر قدم یادم میاد
زخمای دلم هنوزم به یادته
ولی هنوزم با تو، توی ذهنم میجنگم
آخرش تنها موند دلم، سرد و بیحس
رفتی و پشت سر، تنها گذاشتی منو با درد
خاطرات تو رو به یادم میاره شب و روز
ولی میدونم، این راه دیگه به هیچ جا نمیرسه، هیچ کجا
هرچی داد زدم، هیچکس نشنید
فقط اون بغض خفه، توی دل جا موند
یادته، یه روز گفتی که همیشه میمونی؟
الان یادته چطور تنهام گذاشتی؟
ای داد، از این دل شکسته
از شبایی که بیتو، بیپناه گذشت
ای وای، از اشکای بیصدا
از قلبی که مونده، ولی دیگه نتونست باهات همراه بشه
شماره ثبت: ۱۴۰۴۰۲۰۸-۰۶
ثبت در موسسه فرهنگی هنری فصل سپید زمستان.