وطن، سرزمینی که در آن صداها گم میشوند،
آرزوها زیر خاک دفن گشتهاند،
دستها به تمنای خواستهها به جایی نمیرسند.
دیوارها، بلندتر از آرمانها،
چون کوهی از سردی و بیرحمی،
بر دل زمین سایه انداختهاند،
و آنچه از انسانیت باقیست، در زیر خاک و حصار فراموشی مدفون است.
ما مردمانی بودیم که در شبهای بیستاره،
خوابهایمان را به اشتباه در لابلای شلیک گلولهها جستجو کردیم،
لبخندهایمان میان دود و خرابهها گم شد،
و دستها به جای کلمات، در سکوت چنگ زدند.
سکوتی که نه فقط بهعنوان غیاب صدا،
بلکه چون وزش باد در دل جنگلی بیپناه،
روح را آزرده میکند.
شبها، در دل خاک، آرزوها به خواب رفتند،
اما دل خاک هنوز از اشتیاق و آرزوهای ناتمام ما سنگین است.
سکوت، نه حقیقت را بازگو میکند، نه دروغ را،
فقط با مشت بر قلبهای شکستهمان فشار میدهد
شماره ثبت: ۱۴۰۴۰۲۰۸-۰۳
ثبت در موسسه فرهنگی هنری فصل سپید زمستان.