تمام قلب من حسرت
تمام ذکر من آه است
چقدر این دل بریدن ها
چقدر این درد جان کاه است
کسی با من نگفت این را
که عمر عشق کوتاه است
که عشق مقصد نبود اصلا
شبیه یک گذرگاه است
که کاخ آرزوهایم
بنایی بر گسل ها است
در این دنیای طوفانی
امید چون قاصدک ها است
تو خاموش ماندی و ذهنم
پر از طرح معما است
دلم در بند ای کاش و
پر از تردید و اما است
اگر هرگز نیاید چه
اگر قسمت نباشد چه
اگر روزی که می آیی
دلم دستت نباشد چه
چقدر گردونه ی دنیا
مرا گرداند و بازی داد
اگر قسمت نبودی پس
چرا مهرت به دل افتاد
نمیدانم که دل بستن
شجاعت یا حماقت بود
در این دنیای بی رحمی
که ذاتش ترک عادت بود
چقدر می ترسم از این عشق
چقدر می ترسم از دنیا
از اینکه آنچه امروز است
دگرگون می شود فردا
شماره ثبت: ۱۴۰۳۱۱۱۳-۰۲
ثبت در موسسه فرهنگی هنری فصل سپید زمستان.